به گزارش خبرگزاری «حوزه»، نوبت صبح نشست تخصصی تبیین نظریه اعتباریات علامه طباطبایی (ره) با حضور اساتید حوزه و دانشگاه در قم برگزار شد و در این نشست که در دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم در قم برگزار می شود در نوبت صبح پنج تن از اساتید فلسفه حوزه و دانشگاه به ارائه مباحث خود پرداختند.
بر اساس این گزارش، در ابتدا دکتر عطاءالله رفیعی آتانی به عنوان دبیر نشست به ایراد سخن پرداخت و پس از آن، «نظریه اعتباریات علامه طباطبایی (ره) و ماهیت علمی نهادهای اقتصاد اسلامی» توسط حجت الاسلام والمسلمین حسن آقانظری، «تفسیری نوین از نظریه اعتباریات علامه طباطبایی» توسط حمید طالبزاده و «نظریه اعتباریات علامه طباطبایی، مبانی انسان شناختی این نظریه و امتداد آن در علوم انسانی» توسط حسین سوزنچی ارائه شد.
همچنین مهدی عاشوری با عنوان «تقریر هستیشناختی ـ انسانشناسی از نظریه اعتباریات و نسبت آن با نظریه فطرت و حدوث جسمانی نفس» و حجت الاسلام رضا ملایی با بحث «تحولات نظریه اعتباریات پس از علامه طباطبایی(ره)» نیز در این نشست به ارائه بحث پرداختند که در ذیل، گزارشی از مطالب مطروحه در این نشست تقدیم می گردد.
حجت الاسلام والمسملین آقانظری: علم اقتصاد اسلامی با تحلیل اعتباریات و واقعیات حاصل می شود
حجت الاسلام والمسلمین حسن آقا نظری به عنوان اولین سخنران این نشست علمی با اشاره به مقاله ادراکات اعتباری علامه طباطبایی(ره) گفت: ایشان در این مقاله بیان می کند که اعتباریات به دو قسم اعتباریات ماقبل و ما بعد اجتماع، تقسیم میشود و در ادامه به اعتباریات ما بعد اجتماع میپردازد.
وی افزود: ایشان بیان میکند که اعتباریات بعد الاجتماع، بی شمار هستند؛ ثانیا این اعتباریات در حال گسترش مستمر هستند؛ همچنین این اعتباریات در عالم اعتبار، از واقعیتها به حساب میآیند؛ نکته دیگر آنکه این اعتباریاتی که در عالم اعتبار، به وجود آمدهاند، آثار واقعی هم دارند.
استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: به عنوان مثال، زوجیت از اعتباریات بعد از اجتماع است؛ یعنی ما مرد را زوج و زن را زوجه اعتبار می کنیم و این اعتبار را برای زوجیت اعلام و ابزار میکنیم؛ این زوجیت که اعتباری است، آثار واقعی به دنبال خود دارد و البته آثار اعتباری دیگری نیز با خود دارد.
پژوهشگر حوزه علوم انسانی و اسلامی یادآورشد: وقتی که میگوییم که مثلا این امر اعتبار میشود، این اعتبار بیان شده و مفروض شده، صرف اعتبار نیست که در عالم فرض باقی بماند، بلکه آثار واقعی را ایجاد میکند.
رئیس پیشین پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت: به عنوان مثال، ما میپذیریم که ما مالک یک شی هستیم؛ پس مالکیت که امری اعتباری است باعث می شود که جامعه مالکیت ما را بپذیرد؛ این امر برای آن است که زندگی خود را بدون دغدغه بگذرانیم زیرا اگر مالکیت پذیرفته نشود، تداخلات و تعدی ها بوجود میآید؛ مرحوم علامه بیان میکنند که اعتباریات بعدالاجتماع، در عالم اعتباریات، واقعی هستند.
وی افزود: کلمه نهادها در زبان فارسی به خوبی مورد توجه قرار نگرفته است؛ کلمه نهادها مشابه فرهنگ است که معانی متفاوتی دارد؛ اولین کسی که از کلمه نهاد را مطرح کرد یک اقتصاد دان بود و از پی وی دیگران نهاد را به معانی دیگر معنی کردند؛ اولین گروه را نهادگرایان قدیم گویند و افرادی چون نورس را نهادگرایان جدید مینامند.
استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: نورس بیان کرد که موضوع کار علوم اجتماعی، قواعد رفتارهای اجتماعی است؛ وی به جای کلمه اعتباریات از قواعد رفتارهای اجتماعی استفاده کرد؛ پس از وی، «وینچ» به عنوان دانشمندی که رویکرد جامعه شناسی داشت، بیان کرد که این قواعد را باید جنس شناسی کرد و از امور فرضی نام برد که دارای چارچوب هایی هستند که رفتار انسان را مشخص می کنند.
پژوهشگر حوزه علوم انسانی و اسلامی یادآورشد: وینچ در ادامه بیان کرد که تمام رفتارهای اجتماعی از جمله رفتارهایی که در خانواده و قسمت های مختلف جامعه شکل می گیرد دارای قواعدی هستند که علم الاجتماع باید از این قواعد استفاده کرده و علوم را روی این قواعد پایه گذاری کند.
رئیس پیشین پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت: از نظر وینچ، قواعد اجتماعی به دو شکل هستند از جمله مالکیت و زوجیت و ریاست و حکومت؛ ولی برخی از آنها از مقوله اعتباریات نیست؛ از جمله اینکه باید از دست راست حرکت کنیم و با قاشق غذا را از پشت سر وارد دهان نکنیم.
وی افزود: اشتباه او آن بود که تصور می کرد همه قواعد، اعتباری هستند؛ یک نوع قواعد هستند که به تعریف می پردازند؛ اما اینکه ایستادن پشت چراغ قرمز، به حساب آمدنی است؛ یعنی اعتباری است که ما را به کاری وادار می کند.
استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: اشتباه وینچ آن بود که مطلق قواعد را اعتباریات می دانست؛ نورس نیز این اشتباه را داشت ولی کسی که از بین نهادگران، این دو مقوله را از هم تفکیک کرد، فیلسوفی به نام «سرل» بود که از قواعد تنظیمی و تقویمی نام برد؛ قواعد تنظیمی به قواعد تعریف کردنی میپردازد و تقویمی آن مرتبط به همان مباحثی است که علامه طباطبایی از آن به عنوان اعتباریات بعد الاجتماع نام می برد.
پژوهشگر حوزه علوم انسانی و اسلامی یادآورشد: وقتی از علم اقتصاد اسلامی نام می بریم باید از واقعیات سخن بگوئیم؛ این اعتباریات بعد الاجتماع در عالم اقتصاد، همان واقعیتهای اقتصادی هستند؛ کار علم نیز جستجوی واقعیت اجتماع است.
رئیس پیشین پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت: وقتی پول را در علم اقتصاد مطرح میکنیم به بازار سرمایه و جریان پول می پردازیم؛ در اینجا قرارداد و اعتبار می کنیم که کسی پول را به شخص دیگر میدهد و از آن بهره می گیرد، بدون اینکه به سرنوشت آن پول حساس باشد؛ رابطه دیگر آنکه پولی میدهیم و جنسی را میگیریم و هر دو مالک جنس و پول خواهیم بود؛ اگر جریان پولی در کشور در رابطه ربا شکل میگیرد، آثار خاص خود را در شکل گیری توزیع درآمد دارد.
وی افزود: آمریکا 70 سال جریان پول را بر اساس بهره شکل داده است و به همین دلیل بخش عمده این تولید ملی به یک بخش از جامعه می رسد و اکثر این سرمایه ازاکثر مردم دریغ شده است؛ جریان پول در جامعه، بر اساس نوع اعتباری که انجام می دهیم آثار خاص خود را خواهد داشت.
استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: واقعیت های اجتماعی واقعیت هایی هستند که در مقوله اعتبار هستند و آثار واقعی هم به دنبال خود دارد؛ علم اقتصاد اسلامی این واقعیت ها را باید تحلیل کند و متغیرهای مستقل و تابع آن را مشخص کند و اعتبار سنجی آنها را نیز انجام دهد تا در نهایت به علم اقتصاد اسلامی برسیم.
دکتر حمید طالب زاده: علامه طباطبایی(ره) هیچگاه از بحث ادراکات اعتباری کوتاه نیامدند
در ادامه این نشست، دکتر حمید طالب زاده گفت: مقاله ششم علامه در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم ظرفیت فوق العاده ای در حوزه های مختلف دارد.
وی افزود: ایشان این بحث مهم را مطرح کردند و علی رغم نقدهای شاگردان و دیگران داشتند هیچگاه این بحث را پس نگرفتند و تکملهای را نیز بر آن بار نکردند؛ ما نیز به این میراث اصرار می کنیم که این بحث در سنت فلسفه اسلامی ما وجود محکمی دارد.
استاد دانشگاه تهران بیان کرد: علامه طباطبایی (ره) درک کرد که این بحث جدی از فلسفه اسلامی ما نیست؛ این بحث از ظرفیت های خاصی برخوردار است؛ ایشان در آغاز بحث ادراکات اعتباری خود نکته ای را بیان می کنند که این بحث، استعاره و تشبیه است و در آنجا ابتدا از یک شعر استفاده می کنند.
وی گفت: ایشان بیان می کنند که عمل، تشبیه یک معادله است که با ملاحظه خواص و اوصاف مشبه به احساسات درونی بیدار میشود و یک سلسله معانی احساسی به سوی مشبه اضافه میکند.
طالب زاده یادآورشد: ایشان بیان میکند که استعاره، عاریت گرفتن معنی است که چیز دیگری را بفهمیم، یعنی مشبهبه را عاریت میگیریم که در پرتوی آن معنی مشبه را بفهمیم؛ به عبارتی اعتبار، امر نامانوس را به واسطه امر مانوس درک میکنیم؛ حد امر مانوس را به امر نامانوس افاده میکنیم.
این استاد فلسفه بیان کرد: علامه طباطبایی از این مقدمه به فعالیتهای علمی میرسد؛ فعالیتهای عملی، به معنی زندگانی است؛ بحث اعتباریات مستقیما به بحث زندگانی بشر مرتبط است؛ محور تفکر و فلسفه و دین، زندگی است.
وی افزود: علامه طباطبایی(ره) از زندگی عملی و حیات به عنوان محور سخن می گویند؛ در اینجا است که یک فیلسوف اسلامی برای اولین بار از زندگی شروع میکند؛ تمام فلاسفه از شناخت شروع میکند و از عوارض ذاتیه وجود، بحث میکنند ولی علامه طباطبایی از منشاء زندگی سخن میگوید که این امر عالی و استثناء است.
طالب زاده یادآورشد: تمامی این مفاهیمی که در فلسفه و علم و مابقی معارف بشری است معطوف به زندگی است و به واسطه آنها انواع زندگانی شکل میگیرد؛ سپس وی در زندگانی به دو سطح اشاره میکند که سطح اول سطح طبیعی زندگانی ( جنس انسان) است که البته من این شان را به شان بیواسطهگی تعبیر میکنم.
وی با ذکر این مطلب که علامه بیان میکند که حیات طبیعی معروض یک سلسله عوامل علی و معلولی هستند، یادآورشد: از آنجایی که فصل انسان، نطق است و حیوانیت برای انسان ذیل فصل نطق میسر میشود، بنابراین تمام فعالیتهای حیاتی ذیل نطق محقق میشوند.
استاد فلسفه دانشگاه تهران یادآورشد: علامه بیان میکند که این فعالیتهای حیاتی به ضرورت از یک مبدا آغاز میشود، وقتی این فعالیت ذیل نطق آغاز میشود، این فعالیت به وساطت میرسد؛ ایشان بیان میکند که بی واسطگی را در عالم طبیعت می توان بیان کرد ولی این عرصه در خصوص انسان با وساطت معنی میشود.
طالب زاده با ذکر این مطلب که در اینجا عبوری از بی واسطگی به وساطت رخ میدهد و در میان فکر و تمام آن مقدماتی که به این مطلوب می شود واقع میشود و یک باید رخ میدهد؛ علامه در ادامه روشن نمیکند که این مفهوم ضرورت که در متن طبیعت است چگونه به مفهوم باید مبدل میشود.
وی افزود: منظور آن است که چگونه مفهوم ضرورت به باید مبدل میشود؛ باید به معنی ضرورت نیست بلکه به معنی انشاء است ولی به هر حال از بیان ایشان معلوم میشود که این ضرورت با یک تفصیل به یک امر عملی مبدل میشود؛ در بیان علامه، مطلب بسیار مهمی در خصوص حکمت عملی بحث میشود.
این استاد دانشگاه با ذکر این مطلب که حوزه حکمت عملی، ذیل حکمت نظری شکل می گیرد و در اینجا علامه طباطبایی ربط بسیار خوبی را بین این دو حکمت بیان میکنند، یادآورشد: در اینجا یک اعتبار شکل میگیرد یعنی معنایی به نام ضرورت ابتدا در ساحت طبیعی، پدید آمده و تقوم پیدا کرده و سپس معنابخشی شده در ساحت فعل و بایدی که میان این مطلوب و مقدمات برقرار است؛ سپس از این مرتبه فراتر می روند و در ساحت عمل به بحث علم میپردازند.
وی گفت: علامه طباطبایی(ره) بیان میکند که به شکل دائم به دنبال واقع میگردیم و هر کاری میکنیم که به واقع برسیم و در این رهگذر علم را به منزله کاشف از واقع، اعتبار میکنیم؛ علامه دامنه اعتبار رابه حقایق ماهوی نیز سرایت میدهند؛ در بیان علامه، علم در خدمت عمل و زندگانی در میآید.
وی با ذکر این مطلب که ضرورت است که در ابتدا در ساحت وساطت می آید و همه چیز را در ساحت خود می گیرد، عنوان کرد: عالم نیز در اینجا شکل میگیرد؛ این وجود که از ساحت طبیعت به ساحت وساطت می رسد به این دلیل است که در مرحله بی واسطگی با مفهوم وجوب مانوس هستیم و انس با مفهوم ضرورت است که در ساحت عمل به باید مبدل میشود؛ پس امر نا مانوس به واسطه امر مانوس معنی پیدا میکند.
استاد دانشگاه تهران بیان کرد: اعتباریات نحوی از فهم جهان است که ما به واسطه امر مانوس یا امر پیشنیی، به فهم امر نامانوس میرسیم و امر مانوس در واقع ذات انسان و حقایق درونی او است؛ این امر نیز مقدمه فهم جهان است؛ علامه میگویند که ما علت و جوهر و کثرت و حدت را از خود میگیریم ولی این مساله یک امر روانشناختی نیست زیرا اگر روانشناختی بود، یک امر جزیی بود و نمیتوانستیم به کلیت برسیم.
طالب زاده در پایان بیان کرد: اعتباریات ساحتی است که به جز فهم پیشنی راهی برای شناخت عالم و همچنین عمل و اقدام نداریم.
حجت الاسلام سوزن چی: ظرفیتهای فقه در حل مشکلات مرتبط به علوم انسانی از فلسفه بالاتر است
حجت الاسلام حسین سوزنچی در ادامه این نشست گفت: یکی از اشتباهات در تاریخ فهم علامه آن است که همگان علامه را با این مقاله شناختند و تصور میکردند که کار بزرگ ایشان در این مقاله اعتباریات بود.
وی افزود: اگر رسالههای دیگر علامه را جدی بگیریم میبینیم که مساله چیز دیگری است؛ اساسا بحث اعتباریات، یک مبحث انسانشناسی بود و علامه ازین بحث یک بهره معرفتشناسی قرار گرفت.
مدرس حوزه و دانشگاه بیان کرد: ایشان رساله اعتباریات را در 1346 قمری در نجف نگاشتهاند؛ در شروع این رساله آمده است این در اینجا از آنچه انسان واسطه میدهد بحث کنیم؛ علامه این بحث را از جنس علمالنفس میداند.
وی گفت: در جلد دوم، ایشان به رسالههای انسان میپردازد؛ علامه در خصوص انسان در دنیا بحث میکند و در دو مقاله به بحث فلسفی و آیات و روایات میپردازد؛ در مقاله اول ایشان به ادراکات اعتباری میپردازند و بیان میکنند که زندگی انسان به معنی ادراکات اعتباری است.
حجت الاسلام سوزنچی اظهارکرد: در مقاله ادراکات اعتباری، بحث از تشبیه آغاز و در ادامه به مباحث معرفت شناسی سوق پیدا میکند؛ ایشان فصلی در خصوص انسان باز می کنند و در کل، اینکه انسان چگونه است را شرح میدهد؛ در مساله انسانشناسی نیز باید این بحث را مطرح کرد که علامه در این بحث از فضای فلسفه اسلامی نیز خارج شده و یک مکتب دیگر تولید کرده است.
وی افزود: در نگاه فلاسفه ما ،عالم واحد است وتکثر در آن وجود ندارد؛ خداوند به انسان اراده داد و به همین دلیل انسان دائما، جهان تولید میکند و علامه با این مساله درگیر می شود.
مدرس حوزه و دانشگاه بیان کرد: علامه بیان میکند که وقتی انسان به سمت هدف میرود، چیزی را اعتبار میکند، یعنی مداخله گری ذهن یا شان واسطه گری که با آن در فضای نظام ضروری، امری دیگر را رخ می دهد؛ اگر خداوند انسان را نیافریده بود و یک نفر تمام علوم کشف واقع را میدانست، میدانست اول و آخر عالم چه بوده و چه خواهد بود ولی خداوند وقتی انسان را آفریده بود و اراده داد، انسان نیز بر خلاف روند عالم حرکت کرد.
وی گفت: به همین دلیل که وقتی انسان وارد طبیعت شد نظام محیط زیست را بر هم زد؛ انسان نظام زمین را با اراده خود به هم زده است؛ انسان حیوانات را اهلی کرد و کارکردهای آنها را تغییر داد؛ علامه به دنبال رشرح اراده نه در نظام علیت بلکه بر هم زدن اراده است.
حجت الاسلام سوزنچی اظهارکرد: فطرت به معنی تعیّن بالقوه است که هم ذات از پیش تعیین شده دارد و هم ذات از پیش تعیین شده ندارد ولی در نهایت میتواند خلیفه الله شود؛ اعتباریات بیان میکند که موجودی که تعینش از اول تعیین شده نیست میتواند با اراده خود به سمت خلیفه الله شدن برود.
وی افزود: برخواست گراها بیان کردند که خطاها اعتباری است و همه اعتباریات متغیر است؛ علامه این بحث را به خوبی فهم کرد ومشاهده کرد که یک تئوری اعتباری باورهای متغیر انسان را شرح میدهد و ایشان این بحث را از انسانشناسی برداشت و این مساله معرفت شناسی را حل کرد.
مدرس حوزه و دانشگاه بیان کرد: شهید مطهری پذیرفت که اعتباریات، اعتباری هستند و برای حل مشکل به تئوری فطرت پرداخت؛ یعنی ایشان به شرح خطاهای معرفتی پرداخت.
وی گفت: به نظر من متاسفانه در کشور ما مواجهه دانشگاهی و به تبع حوزوی با علوم انسانی با همان رویکرد پوزیتویستی بود یعنی فهم عالم و کنش و اعتباریات کنش؛ ولی علامه با این بحث بیان کرد که مواجهه ما با علوم انسانی باید در این حوزه اعتباریات باشد.
حجت الاسلام سوزنچی اظهارکرد: برای حل مشکلات در حوزه علوم انسانی، فقه مهمتر از فلسفه سنتی است؛ فلسفه سنتی به ضروریات عالم میپردازد ولی فقه عرصهای که به امور اعتباری سرو کار دارد.
وی افزود: یک نقد مهم وجود دارد که همچون همه مباحث عالم وقتی یک باب جدید باز میشود همه سعی می کنند همه امور را در این باب قرار دهند؛ زمانی همه تصور میکردند که در مقابل محسوس، معقول داریم و همه چیز را در معقول میریختند؛ بعدها ابن سینا به مقوله معقول ثانی اشاره کرد؛ سپس این جریان منتقل شد و در مباحث دیگر مطرح شد؛ علامه افقی را به عنوان افق ادراکات اعتباری ایجاد کرد و الان همه سعی میکنیم همه چیز در این قالب فهم کنیم که امری درست نیست.
حجت الاسلام ملایی: اعتباریات اجتماعی مورد غفلت واقع شده است
در ادامه این نشست، حجتالاسلام والمسلمین رضا ملایی گفت: نظریه اعتباریات در حوزه اسلامی سازی علوم انسانی دخالت زیادی دارد.
وی افزود: نظریه اعتباریات از 5 دهه گذشته رشده کرده است و این رشد نیز تکاملی بوده است؛ این نظریه یک ظرفیت درونی و وجوه مثبت فراوانی داشته و به همین دلیل رشد کرده است؛ عامل دیگر رشد این نظریه، برخورد انتقادی با این نظریه بود که اولین کسی که به نقد این نظریه پرداخت، شهید مطهری بود که البته ایشان به دنبال تکمیل این نظریه بود.
استاد حوزه با ذکر این مطلب که اعتباریات اخلاقی از اهمیت خاص برخوردار است و جزو دانش های بنیادی به حساب میآید، بیان کرد: نفوذ اخلاق و ارزشها در حوزه علوم انسانی بسیار مهم است؛ اگر انسان تکلیف خود را با مساله اخلاق حل نکند نمیتواند در حوزه های دیگر تکلیف خود را مشخص کند.
پژوهشگر فلسفه اسلامی یادآورشد: از نظر شهید مطهری نظریه اعتباریات دو تاکید در حوزه اخلاقی دارد؛ علامه مبانی مفاهیم اخلاقی را اعتباری دانسته اند؛ شهید مطهری معقتد بود که بنیان ثابت و خوبی در این زمینه بیان نشده است و یا آن مقداری که مرحوم علامه در خصوص اعتباریات اخلاقی بحث کرده تا بنیان ثابتی برای آن بنا کند کافی نبوده است وبه تبع آن شهید مطهری به دنبال حل مساله میرود.
وی گفت: در پاسخ به این مساله5 دسته وجود دارند؛ شهید مطهری به پیش فرض اول دست نمیزد ولی از طریق مساله فطرت و... سعی میکند که فطرت را به عنوان یک بنیان ثابت برای برخی از اعتباریات بیان کنند.
حجتالاسلام والمسلمین ملایی یادآورشد: طیف دیگر که کم هم نیستند برخلاف شهید مطهری از این مساله عدول کردند و گفتند اینکه مفاهیم اخلاقی را اعتباری بدانیم غلط است؛ در این میان شاگردان علامه هر کدام سعی کردند که بنیانهای دیگری در این زمینه ایجاد کنند.
وی گفت: راه دیگر را آیتاللهالعظمی جوادی آملی باز کردند که مبتی بر اصول حکمت متعالیه است؛ ایشان امر متعادل را مطرح کرد و سعی کردند که این نظریه را ارایه کنند که اعتباریات اخلاقی تشکیکی و در عین اینکه اعتباری هستند و وجهی از حقیقت را دارند.
این استاد حوزه با اشاره به گروههای دیگری که روی این نظریه کار کردهاند بیان کرد: مسیر دیگری که در بیشتر در فضای حوزه، پیگیری شد احیای رقبای نظریه علامه بود از جمله محقق عراقی از این منظر بود؛ دسته پنجم نیز از منظر زبان به بحث نظریه اعتباریات اخلاقی پرداختند.
وی افزود: نتیجه آن شد که اولا نظریه اعتباریات در حوزه اخلاقی رشد کرد و ما امروز از وجوه مختلف میتوانیم از مبحث اعتباریات اخلاقی دفاع کنیم؛ در عین حال اتفاق دیگر آن بود که نظریه اعتباریا ت در حوزه اعتباریات اخلاقی رشد کرد و در حوزه نظریه اعتباریات اجتماعی متوقف ماند که بسیار مهم بود؛ از جمله ملکیت و زوجیت و نهادها و ساختارها و نظام ها...؛ واقعیت این است که حوزه معاصر دغدغه اخلاقی داشت و مساله او گریز از نسبیت بود.
این استاد فلسفه اسلامی با ذکر این مطلب که از اعتباریات اجتماعی غفلت کردیم، یادآورشد: و علامه بیش از تابعین خود به این مبحث پرداخت؛ غفلت دیگر ما عدم توجه به لوازم روش شناختی نظریه اعتباریات است که جز یک مورد به خوبی مورد توهج قرار نگرفته است.
وی گفت: مرحوم علامه بیان میکند که گزاره های اعتباری از جنش مشهورات و مسلمات هستند به خصوص در حوزه اجتماعی محصول توافقات اجتماعی هستند و جنس آنها از جنس یقینی و بدیهی نیست؛ ایشان در نتیجه بیان میکند که در حوزه مطالعات اعتباری نمیتوانیم از روشهای برهانی استفاده کنیم و چارهای جز تن دادن به روشهای نظری نداریم و ایشان حتی به روش شعری نیز اشاره می کند.
حجتالاسلام والمسلمین ملایی یادآورشد: نکته دیگر آن است که باید خلا این نظریه در حوزه روش شناسی را حل کنیم و راه حل ارایه کنیم؛ حکمت عملی ما متکی بر مفاهیم اعتباری است و اگر روشی که متکی به این روش است جدلی است پس حکمت عملی ما نیز باید جدلی باشد؛ اگر به تراث اندیشمندان مسلمان از فارابی تا امروز مراجعه کنیم برهانی بودن حکمت عملی را به وفور میبینم.
این پژوهشگر فلسفه اسلامی یادآورشد: اتفاق سومی در حال رخ دادن است آن است که در یک دهه کنونی سه نوع تفسیر متفاوت با شهید مطهری از نظریه اعتباری را میبینیم که اولین تفسیر آنکه حوزه حکمت عملی را به حکمت عملی بسط دادند.
وی در پایان بیان کرد: نظریات اعتباریات از جهاتی نیازمند بازسازی است و لوازم شناختی نیاز این نظریه است؛ نکته دیگر اهمیت بازخوانی نظریه اعتباریات و تاکید بر یک قرائت رسمی از اندیشه علامه در این زمینه است.
پژوهشگر فلسفه اسلامی: نظریه اعتباریات از کلان نظریه های انسان شناسی نوصدرایی است
آخرین سخنران این نشست، دکتر مهدی عاشوری بود که در سخنانی بیان کرد: گفت: نظریه اعتبارات، اصالتا انسان شناختی است.
وی افزود: علامه طباطبایی(ره) در مقاله ششم اعتباریات به اعتباریات اعم و اخص تقسیم میکند؛ در این زمینه سوالی مطرح است که ظرف تحقق اعتباریات کجا است؟ اگر بخواهیم جنبههای نظری اعتباریات در انسانشناسی در حیات انسان را نشان بدهیم ابتدا باید مشخص کنیم که شان حدود اعتباریات چیست.
پژوهشگر فلسفه اسلامی بیان کرد: تقریرهای مختلفی از نظریه اعتباریات بیان شده است؛ نخستین تقریر، تقریر منطقی است که نکته آن اعتباریات به مثابه مشهورات است و مدعی آن نیز آن است که در مورد اعتباریات برهان جاری نمیشود.
وی افزود: تقریر دوم معرفت شناختی است که نکته آن ما بازاء ادراکات اعتباری در ظرف توهم است؛ مدعیاش نیز آن است که ادراکات اعتباری صدق و کذب ندارند.
عاشوری اظهارکرد: تقریر فرااخلاق، تقریر دیگر است که نکتهاش آن است که در هر اندیشه اعتباری مفهوم ضروررت بر غیر شی خود اطلاق شده است و مدعی آن حسب و قبح تابع احساسات و اعتبارها است؛ تقریر بعدی تقریر انسان شناختی است.
این پژوهشگر فلسفه اسلامی بیان کرد: ارکان اعتبار دارای چند عنصر است که شامل محل اعتبار، مبداء اعتبار، امر اعتباری، اعتبار کننده، وجه اعتبار و آثار اعتبار است.
وی با طرح این پرسش که ظرف تحقق امور اعتباری چیست؟ بیان کرد: علامه برای پاسخ به مساله چیستی ماهیت دو دیدگاه را مطرح میکند؛ اولین آن دیدگاه ذهنی بودن ماهیت است؛ ماهیت و حدی که بر شی اطلاق میشود هم در عنوان اولی شی یعنی حمل ماهیت بر شی خود و هم در عنوان ثانوی اعطا شده است؛ یعنی اطلاق اعتباری بر شی دیگر از سنخ اندیشه هستند با این تفاوت که رابطه شی با عنوان اولی ذاتی و با عنوان ثانوی اعتباری است؛ علم به عنوان اولی حصولی است ولی ادراک عنوان ثانوی و غیر حقیقی است و نمی توان برهان بر آن اقامه کرد.
این پژوهشگر فلسفه اسلامی یادآورشد: دیدگاه تحقق تبعی ماهیت دومین دیدگاه در این زمینه است؛ زمانی که یک اعتبار معقول است و امر اعتباری واقعیت خارجی پیدا میکند که نحوی از تناسب میان محل اعتبار و مبدا اعتبار وجود داشته باشد که این تناسب منشا اعتبار شود و آن اعتبار را مواجه سازد.
وی گفت: آثاری که از یک موجود صادر میشود ناشی از وجود آن است؛ پس آثار حقیقی واقعیت اعتباری ناشی از وجود اعتبار است؛ واقعیتهای اعتباری در حیات انسانی شامل مبادی صدور فعل از انسان، شان وجود شناختی مصنوعات فناورانه، شان وجودشناختی واقعیتهای اجتماعی، هستی شناسی و واقع نمایی ادراکات ویژه است.
عاشوری در خصوص این سوال که شأن وجودشناختی مصنوعات فناورانه چیست؟ بیان کرد: در اینجا محل اعتبار، اشیاء مرکب مختلفی که به عنوان مرکب فاقد ذات مشترک هستند ولی حتی ممکن است جنسهای مختلف داشته باشند ولی کارکردی مشابه دارند.
وی گفت: مبدا اعتبار نیز وحدت شخصی یک مصنوع و وحدت نوعی مصادیق یک دسته از اشیا یا کارکرد یکسان است و امر اعتباری نیز شامل وحدت شی مرکب است؛ اعتبار کننده نیز سازنده و کاربر مصنوع فناورانه است و وجه اعتبار نیز طبقه بندی اشیا است و کارکرد مصنوع نیز آثار اعتبار است.
این پژوهشگر فلسفه اسلامی در پایان بیان کرد: کلان نظریههای انسانشناسی نوصداریی در زمینه نظریه حدوث جسمانی نفس و نظریه فطرت و نظریه اعتباریات است.
انتهای پیام
نظر شما